سلیمان حییم در سال ۱۲۶۶ در تهران در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدرش اسحاق و مادرش خانم هردو از یهودیان شیراز بودند.

تحصیلات ابتدای خود را ابتدا در یک مکتب سنتی و سپس در موسسه‌ای متعلق به مبلغان مسیحی به نام «موسسه‌ی آموزشی نور» گذراند.

در سال ۱۲۸۵ در نوزده‌سالگی وارد کالج آمریکایی تهران شد (دبیرستان البرز کنونی) و بعد از فارغ‌التحصیلی در همان جا به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد.

در سال ۱۳۰۱ به عنوان مترجم در وزارت مالیه استخدام شد.

در سال ۱۳۰۳ ازدواج کرد و در طول زندگی خود صاحب چهار دختر و دو پسر شد.

در سال ۱۳۱۰ به استخدام شرکت نفت در آمد و رئیس بخش ترجمه‌ی شرکت شد.

از اواسط دهه‌ی ۱۳۳۰ به عنوان رئیس بخش خرید شرکت نفت کار کرد. اما به خاطر سخت‌گیری در نظارت بر مناقصه‌ها و سایر مراودات مالی، در این سمت نتوانست دوام بیاور و ناچار استعفا داد.

نخستین فرهنگ خود (فرهنگ جامع انگلیسی- فارسی) را در سال ۱۳۰۸ منتشر کرد.

فرهنگ فارسی به عبری او در زمان حیاتش منتشر نشد و در اوائل دهه‌ی ۱۳۹۰ برای نخستین بار انتشار یافت.

سلیمان حییم در طول زندگی خود به انتشار فرهنگ‌های انگلیسی-فارسی و فارسی-انگلیسی در سه اندازه‌ی بزرگ (دوجلدی)، یک‌جلدی و کوچک اقدام کرد. علاوه بر این فرهنگ فرانسه-فارسی، عبری-فارسی و فرهنگ صرب‌المثل‌های فارسی به انگلیسی را نیز تدوین و منتشر کرد.

ناشر کتاب‌های او «کتاب‏فروشى یهودا بروخیم و پسران» بود که این فرهنگ‌ و دیگر فرهنگ‌های او را از نظر حروفچینی و صحافی با بهترین نحو منتشر می‌کرد.  

سلیمان حییم علاوه بر تدوین فرهنگ لغت، نمایشنامه‌ای به نام آخرین معشوق سلطان عبدالحمید را هم ترجمه کرده و خود چند نمایشنامه با موضوعات تاریخی نوشته است: یوسف و زلیخا، اِستَر و مردخاى، روت و نَعومى، خشایارشا. برخی از این نمایشنامه‌ها را خود روی صحنه آورد و در بعضی از آن‌ها نقش‌هایی ایفا کرد.

در بهمن ۱۳۴۸ با زندگی وداع گفت و در آرامگاه یهودیان تهران به خاک سپرده شد.

انتشارات «فرهنگ معاصر» اکنون فرهنگ‌های حییم را بارها تجدید چاپ می‌کند. برخی از فرهنگ‌ها توسط کریم امامی ویراستاری و به‌روز شده است.

سلیمان حییم به ادبیات فارسی عشق می‌ورزید و خود در سبک‌های مختلف به زبان‌های فارسی، انگلیسی و عبری شعر می‌‌گفت. بخصوص به سرودن شعرهای مناسبتی علاقه داشت.

هرگاه از کار لغت و فرهنگ‌نویسی فراغت می‌یافت تار می‌نواخت و بدین ‌وسیله رفع خستگی می‌کرد. اصول موسیقی ایرانی را می‌شناخت و آن چه را خارج از اصول موسیقی بود «موسیخی» می‌خواند. با آشنایی کامل به ردیف‌های ایرانی آنها را با تار و کمانچه می‌نواخت و گاه نیز با صدای لطیف خود همراهی می‌کرد.

در جوانی از هواداران مسیو شموئیل حییم (۱۲۷۰-۱۳۱۰، از فعالان سیاسی جامعه‌ی یهودیان ایران و نماینده کلیمیان در مجلس شورا که در سال ۱۳۱۰ در دوره‌ی رضاشاه به جرم توطئه علیه امنیت کشور اعدام شد) بود. در زد و خوردها و مبارزات انتخاباتی مجلس شورای ملی با سرودن شعر و شب‌نامه کردن آن‌ها با وکالت مراد اَریّه ( (۱۲۷۷ـ ۱۳۷۲، سرمایه‌دار، رئیس انجمن کلیمیان و نماینده کلیمیان در مجلس شورای ملی در دوره‌های پانزدهم، هجدهم، نوزدهم و بیستم) مخالف می‌کرد. اما خود شخصاً هرگز نامزد وکالت مجلس نشد.

سلیمان حییم به منظور تکمیل فرهنگ عبری به فارسی و نشر آن مدت چهار سال رنج دوری از همسر و فرزندان را متحمل شد و در اورشلیم اقامت گزید تا در آن شهر با واژه‌شناسان محلی آشنا گردد و به تحقیقات خود ادامه دهد. حییم زبان عبری و متداول جدید را از طریق خودآموزی فرا گرفته بود.

در انجمن‌های خانه و مدرسه مشارکت می‌کرد. نخستین مرد یهودی بود که ثروت ناچیز خود را بین فرزندان پسر و دختر به طور مساوی تقسیم کرد. از مخالفان سرسخت مراسم ارسال خنچه و حمل جهیزیه عروس توسط باربران ویژه بود و این عمل را تظاهری ناشایست می‌دانست.