رمان های اجتماعی ـ سیاسی اغلب بسیار جنجال برانگیز و خواندنی اند. کتاب بینایی یکی از همین رمان ها است که در این مطلب بیشتر درباره آن صحبت خواهیم کرد. انتخابات، مشارکت مردم، تظاهرات و حکومت نظامی از جمله مسائلی اند که در کتاب بینایی راجع به آنها صحبت شده است. مردمانی که در سایه سنگین حکومت های مستبد و خودکامه زندگی می کنند، بیش از همه نیازمندند که نگرششان درباره مسائل اجتماعی و سیاسی را اصلاح کنند. با ما همراه باشید تا بیشتر راجع به این موضوعات صحبت کنیم.

آنچه در این مقاله خواهید خواند:
شناسنامه کتاب | درباره نویسنده کتاب | درباره کتاب | ساختار کتاب | بخش هایی از کتاب | سخن آخر


ژوزه ساراماگو در کتاب بینایی راوی داستانی جذاب است که خواننده را به اصلاح نگرش ترغیب می کند، از اصلاح نگرش درباره زندگی گرفته تا اجتماع و سیاست. داستان کتاب بینایی تا حدود زیادی ادامه کتاب پرخواننده و مشهور کوری است. شخصیت های کتاب کوری در کتاب بینایی هم حضور دارند و همین امر بر جذابیت داستان افزوده است. اگر از طرف داران رمان کوری هستید، مطالعه کتاب بینایی برایتان بسیار سودمند و لذت بخش خواهد بود. در ادامۀ معرفی کتاب بینایی ، علاوه بر خود کتاب و ساختار آن، با نویسنده پرآوازه اش نیز آشنا خواهید شد.

شناسنامه کتاب بینایی



عنوان: بینایی

نویسنده: ژوزه ساراماگو

مترجم: اسدالله امرایی (پیشنهاد ما)

تعداد صفحه: 309

انتشارات: مروارید (پیشنهاد ما)


درباره نویسنده کتاب بینایی

ژوزه ساراماگو، نویسنده کتاب بینایی

ژوزه د سوزا ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) نویسنده سرشناسی است که 16 نوامبر 1922 (24 آبان 1301) در روستای آزینهاگا در پرتغال به دنیا آمد. «ساراماگو» در اصل نام گیاهی است که کشاورزان فقیر از آن به عنوان غذا استفاده می کردند و به اشتباه وارد شناسنامه این نویسنده شد! او کودکی و نوجوانی اش را در فقر و کارگری گذراند، اما از این فقر و کم سوادی خانواده اش گله ای نداشت و حتی در ستایش پدربزرگش جایی گفته است: «خردمندترین مردی که تا به حال در زندگی ام شناخته ام، نه می توانست بنویسد و نه بخواند.»



زمان زیادی طول کشید تا ارزش خود را به عنوان یک نویسنده بفهمم.





اشتراک گذاری در Facebook





اشتراک گذاری در Twitter








ساراماگو نویسندگی حرفه ای را از 50سالگی پی گرفت و در طول فعالیت ادبی اش آثار شاخصی خلق کرد. او خود را به روشنی کمونیست می خواند و فعالیت های سیاسی هم داشت، ولی به گفته خودش زندگی سیاسی را نمی پسندید و هیچ گاه ادبیات را فدای ایدئولوژی نکرد. قلم ادبی ساراماگو، حتی سال ها قبل از دریافت جایزه نوبل در سال 1998، او را جزو برجسته ترین رمان نویسان جهان قرار داد.

ساراماگو به چه چیزهایی انتقاد می کند

معرفی کتاب بینایی



من به الهام گرفتن اعتقادی ندارم؛ حتی نمی دانم که آن اصلا چیست. اولین شرط برای نویسندگی، نشستن و سپس نوشتن است!





اشتراک گذاری در Facebook





اشتراک گذاری در Twitter








در ایران اغلب او را به واسطه رمان به نام و خواندنی «کوری» می شناسیم، که کتاب بینایی نیز به گونه ای دنبالۀ همین رمان کوری است. انگیزه ساراماگو از نگارش کتاب بینایی را می توان تکمیل کتاب کوری دانست. تقدس نمایی های مذهبی، حکومت های مستبد و نابرابری های اجتماعی سه واقعیتی اند که ساراماگو با قلم تیز خود نقدشان می کند. او در نهایت بعد از 87 سال زندگی و، به گفته خانواده اش، هنگام خنده درگذشت.

نام کتاب های ژوزه ساراماگو را به ترتیب سال انتشار اینجا گرد آورده ایم:


یادداشت ها (1976)؛
مبانی نقاشی و خطاطی (1977)؛
بالتازار و بلموندا (1982)؛
سال مرگ ریکاردو ریس (1986)؛
بلم سنگی (1986)؛
تاریخ محاصره لیسبون (1989)؛
انجیل به روایت عیسی مسیح (1991)؛
کوری (1995)؛
همه نام ها (1997)؛
دخمه (2001)؛
همزاد (2003)؛
بینایی (2004)؛
وقفه در مرگ (2005)؛
خاطرات جوانی من (2006)؛
سفر فیل (2008)؛
قابیل (2009)؛
دفتر یادداشت (2011 – انتشار بعد از مرگ).


درباره کتاب بینایی

معرفی کتاب بینایی

داستان کتاب بینایی با صحنه انتخابات آغاز می شود. روز در حال پایان است و هیچ کسی برای رأی دادن نمی آید و حکومتی ها نگران مشروعیت شان اند، که ساعت چهار عصر یک باره اغلب مردم پای صندوق می آیند. مسئولان، خوش حال از حضور اکثریت، شروع می کنند به شمارش آرا؛ ولی ناباورانه می بینند بیش از 75 درصد مردم به هیچ جناحی رأی نداده اند و رأی هایشان یکدست سفید است! متعجبانه فرایند رأی گیری را تکرار می کنند و این بار مردم 83 درصد سفید رأی می دهند. حکومت، که خود را در برابر دشمنی می بیند که نه تسلیم می شود و نه می ایستد به مبارزه، از حکومت نظامی گرفته تا بمب گذاری هر کاری می کند تا اوضاع را کنترل کند. داستان این کشمکش با ورود شخصیت های اصلی ادامه می یابد.

کورهایی که بینا شده اند

کتاب بینایی رمانی اجتماعی ـ سیاسی است که در سال 2004 با زبان پرتغالی و 2006 با ترجمه انگلیسی منتشر شد. شاید بتوان گفت ساراماگو در کتاب کوری نادانی اشخاص را و در کتاب بینایی نادانی حکومت را هدف نقادی اش قرار داده است؛ افرادی که در کتاب کوری با هاله ای سفید نابینا شده بودند حالا در کتاب بینایی، این سفیدی را به برگه های رأی منتقل می کنند. ساراماگو با تشبیه جهالت به کوری معتقد است نادانی نوعی بیماری مسری است که بیش از هر زمانی انسان مدرن را به خود مبتلا کرده است.

ساراماگو سعی دارد در کتابش به خواننده یادآور شود که وقتی انسان ها ارزش های زندگی را پست می کنند، در واقع عقلانیت را منحرف می کنند و همین گونه است که مدام می بینند افرادی که در مسند قدرت و حکومتی خودکامه ایستاده اند کرامت انسانی را لگدمال می کنند. در نهایت، برای معرفی کتاب بینایی شاید بتوان این گونه گفت که اثری نمادگراست که علاوه بر روایت یک داستان جذاب، در پی اصلاح و تغییر نگرش مردم به مسائل روز و سیاست است.

درباره ساختار کتاب بینایی

معرفی کتاب بینایی

ژوزه ساراماگو در کتاب هایش فقط از نقطه و ویرگول استفاده می کند! او استفاده از دیگر علائم نگارشی را لازم نمی داند. همین امر سبب شده گاهی تشخیص درست جملات دشوار شود و حتی دیالوگ های شخصیت ها به درستی از هم تفکیک نشوند. همچنین او غالبا از جملات بسیار طولانی استفاده می کند که گاهی زمان هم در طول یک جمله چندین بار تغییر می کند. با اینکه این سبک نگارش در ترجمه بی تأثیر نیست، مترجمان زبردست فارسی زبان همواره سعی دارند ضمن رعایت اصول امانت داری، متنی روان و مفهوم مقابل خواننده قرار دهند.

در کتاب بینایی ، همانند کتاب کوری، ساراماگو برای شخصیت های داستان هیچ اسمی نیاورده و به توصیفات بسیار محدود اکتفا کرده است. در جهان کتاب بینایی ، بی اهمیتی اسم داشتن به این دلیل است که آحاد مردم یک نفس واحد شده اند و دیگر هیچ کس «خود» نیست، بلکه جزئی از یک کل بزرگ تر است. او راجع به توصیف ظواهر شخصیت ها می گوید: «تصور نمی کنم اینکه توضیح بدهم بینی یا چانه شخصی چطور است ارزشی داشته باشد. گمان می کنم خواننده ترجیح می دهد کم کم برای خودش این شخصیت را تجسم کند. نویسنده باید به راحتی این کار را به خواننده واگذار کند.»

در کل، ساختار کتاب بینایی ساختاری به هم پیوسته و مرتب است که سیر داستان از ابتدا تا انتها منظم روایت می شود. ساراماگو معتقد است: «در روایت باید با توجه به نیازهای لحظه ای عمل کرد و هیچ چیز کاملا ازپیش تعیین شده نیست.»

آیا این کتاب برای شماست

امیدواریم تا اینجا معرفی کتاب بینایی برایتان سودمند بوده باشد. شما از خواندن این کتاب بسیار لذت خواهید برد اگر:


استبداد حکومت های مستبد و خودکامه ذهنتان را مشغول کرده است؛
علاقه مندید از زاویه دیدی تازه به مفاهیمی مثل دموکراسی و آنارشیسم بنگرید؛
داستان پردازی و قلم ژوزه ساراماگو را می پسندید یا دوست دارید با وی آشنا شوید؛
کتاب مشهور کوری را خوانده اید و علاقه مندید بار دیگر با آن فضا و شخصیت ها روبه رو شوید.


بخش هایی از کتاب بینایی

«هنگامی که از آنها پرسیده می شود آیا رأی سفید داده اند، جواب می دهند که خیر چنین نکرده اند و اگر هم چنین کرده باشند، از حق قانونی خود استفاده کرده اند. هیچ کس نمی خواهد حرفی بزند. حتی افرادی که تحت بازجویی بودند نیز چیزی بروز ندادند و دستگاه دروغ سنج نیز نتوانست کاری از پیش ببرد. انگار یک قانون نانوشته در میان مردم بود که نباید درمورد چنین چیزی حرف بزنند. کم کم رأی سفید تبدیل به یک فحش شد که اگر آن را به کسی نسبت می دادی انگار به او توهین کرده بودی.»

«هنگامی که به دنیا می آییم، قراردادی را برای زندگی کردن امضا می کنیم، ولی سال ها بعد لحظاتی فرامی رسند که از خود می پرسیم چه کسی این قرارداد را به جای من امضا کرده است»

«[نخست وزیر پنجره را باز کرد] در آن دوردست ها خانه هایی را مشاهده کرد که پشت بام هایشان حالت تورفتگی داشتند. احساس دل تنگی برای پایتخت به او دست داد و به روزهای شادی که آرا باب میلشان بود حسرت خورد. یاد زمان هایی افتاد که با رخ دادن حوادث سیاسی نوعی سرگرمی برایشان حاصل می شد، که در حقیقت این حوادث از قبل تحت کنترل بودند و پیش بینی هم شده بودند. نه تنها هر موقع ضروری بود دروغ می گفتند، بلکه در زمان هایی که احتیاج بود، دقیقا روی مرز دروغ گویی حرکت می کردند.»


سخن آخر

سپاس که معرفی کتاب بینایی را تا انتها خواندید. کتاب بینایی از کتاب های شاخص در حوزه کتاب های اجتماعی _ سیاسی است که خواندش بی شک زوایای پنهانی از رابطه دولت ـ ملت را برملا می کند. شما کتاب بینایی را خوانده اید اگر خوانده اید یا نظری درباره این کتاب و نویسنده اش دارید، می توانید در قسمت «ارسال دیدگاه» با ما و دیگر مخاطبان در میان بگذارید.