شناخت مردم، بهمثابه فرایندها و نه اشیاء
«برنامهریزی عصبی-زبانی» عمدتاً به ارتباط بین زبان کلامی و غیرکلامی و تأثیر آن بر ذهن و مغز و سیستم عصبی مرتبط با آن میپردازد و تجربیات درونی و بیرونی را که ما در واقعیتهای زندگی خود تجربه میکنیم، به میانجی فرایندهای زبانی و سیستم عصبیمان موردبررسی قرار میدهد و تلاش میکند تا متناسب با سیستم زبان، ذهن و مغز هر فرد، تغییرات اساسی و عمیقی را در ساختارهای کلامی و غیرکلامی او ایجاد کند. انالپی دانشی است که داعیه تغییر و تحول عمیق در ساختارهای ذهن و مغز را دارد و به دنبال کشف تأثیر ساختارهای زبانی (کلامی و غیرکلامی) بر روی سیستم عصبی و برنامهنویسی سیستم ذهنی و مغزی است.
عموم دانشمندان این حوزه عمدتاً معتقدند تمام کارهایی که ما انجام میدهیم و بهطور عام «رفتار» نامیده میشود، بر طبق یک برنامهریزی قبلی صورت میگیرد. این برنامهریزی گاهی کنترلشده و بهاصطلاح خودآگاهانه است، و گاهی اوقات مبتنی بر یک فرایند ناخودآگاهانه شکل میگیرد. ازنظر آنها ضمیر ناخودآگاه هم فعالیت قسمتی از مغز است و که با دریافت اطلاعات و پیامها از محیط و پردازش آنها رفتاری را برای حفظ و امنیت فرد پدید میآورد؛ بنابراین NLP یا «برنامهریزی عصبی زبانی» با ابزارهای خاصی که در اختیار ما قرار میدهد، به ما آموزش میدهد که این رفتارها را که مسئولیت آنها با ضمیر ناخودآگاه ما است، چگونه تغییر دهیم. عالمان حوزه «برنامهریزی عصبی-زبانی» معتقدند که با تکنیکهای این رشته علمی میتوانیم رفتارهای نامطلوب کنونی را تغییر دهیم و بر رفتارهای آینده خود تأثیر مثبتی بگذاریم.
کتاب شناخت مردم؛ فرابرنامههای NLP برای درک عمیقتر، بهبود روابط، تفاهم و اثرگذاری که از این به بعد با عنوان کوتاه «شناخت مردم» از آن یاد خواهیم کرد، در این متن علمی و پژوهشی و در زمینه درک بهتر کنشها و رفتارهای عصب-زبانی، آنگونه که در کنشهای اجتماعی متبلور میشوند به نگارش درآمده است. نویسندگان این کتاب، «مایکل هال»، «باب بودینهامر» با توسل به آموزهها و راهکارهایی که آنها را «فرابرنامه» میخوانند، تلاش میکند مخاطبانشان را نسبت به شیوههای عملکرد و رفتار آدمیان آگاه کنند. فرض بنیادین این دو نویسنده که از ابتدا تا انتهای کتاب مورد تأکید و توجهشان بوده این است که «آدمها اسم (چیز) نیستند، بلکه فرایند هستند» و به دلیل همین پیشفرض بنیادین بههیچوجه تلاش نکردهاند تا صفات ثابت و تغییرناپذیر مردم را بهعنوان یکسری از «چیزها» به مخاطبان ارائه کنند، بلکه دغدغه اصلی آنها به دست دادن «چگونگی عملکرد مردمان» بهعنوان موجودات منحصربهفردی است که فرایندها به شخصیت و رفتار آنها شکل و تعین میدهد.
به همین قرار، در کتاب «شناخت مردم» چیزی درباره اینکه مردم «چه هستند» ارائه نشده است، بلکه بیشتر از این موضوع صحبت به میان آمده که مردم در هر زمینه یا موقعیتی «چگونه رفتار (عمل) میکنند». هال و بودینهامر بر چگونگی عمل و رفتار آدمیان تمرکز کردهاند، زیرا معتقدند که «تشخیص اینکه هر فرد چگونه عمل میکند به ما کمک میکند تا مدل ذهنی وی را از جهان (الگوهای ذهنی آنها) شناسایی کنیم؛ مدلی که واقعیتهای درونی آنها را توصیف میکند. این مسئله درک ما را افزایش داده و به ما در مورد پیشینه هر فرد اطلاعات میدهد… این امکان، همچنین حس نیرومند بودن را افزایش میدهد، زیرا دانستن اینکه من چگونه کار میکنم، یا دیگران چگونه کار میکنند، ما را قادر میسازد تا با عملکرد خود سازگار شویم و آن را ارزیابی کنیم».
بر همین مبنا، این دو نویسنده و پژوهشگر حوزه «برنامهریزی عصبی-زبانی» تأکیدشان را بر فرابرنامهها گذاشتهاند؛ یعنی آموزهها و عناصری که میتوانند شناختی از کلیت رفتار و عملکرد «انسانها بهمثابه فرایندها» ارائه دهند. آنها در کتاب «شناخت مردم» بر اساس مدل شخصیت در برنامهریزی عصبی زبانی – در کنار قالببندیهای معنایی کلی و پیشرفت در روانشناسی شناختی و مفهومی – روی فرابرنامهها تمرکز، و تلاش کردهاند آنها را توسعه و گسترش دهند. هال و بودینهامر معتقدند تمرکز بر مدل عملکرد انسانی با تأکید بر فرابرنامهها امکانی فراهم میکند تا بهگونهای نیمرخ شخصیتی از خود و دیگران تهیه کنیم که امکان رشد، توسعه، تغییر و توانمندی با در نظر داشتن زمینه فراهم شود. آنها میگویند «با تشخیص فرآیندهای مردم میتوانیم در همان زمان و مکان خاص، شناختن آنها را شروع کنیم. با انجام این کار میتوانیم بیاموزیم که با مردم بر اساس شیوه عملکردشان و فرم چیدمان آگاهیشان تعامل کنیم»، نه مثلاً با کلیشههای قالبی و پندارهای ذهنی و تا حد زیادی که خودمان از پیش از آدمیان ساختهایم.
کتاب شناخت مردم که تلاش شده بهدوراز نظریهپردازیهای سنگین یا فلسفهبافیهای پیچیده در خصوص طبیعت بشر و… نوشته شود؛ میتواند بهعنوان ابزاری برای شناخت و بررسی خویشتن هم مورداستفاده قرار گیرد. البته با ذکر دوباره و تأکید این نکته که «این کتاب، برای شناخت فرد نیست، بلکه برای شناخت شیوه عملکرد فرد است». مدل ارائهشده در این کتاب که بهواسطه فرابرنامهها شناخت عمیقتر از آدمیان را میکنند، در خصوص شیوه اندیشه، احساس، عمل درک، تحلیل اطلاعات، رفتار و… است و حتی میتواند در خصوص اینکه چگونه انجام کارهای ناکارآمد را متوقف کنیم و کارهای کارآمد را شروع کنیم، اطلاعاتی به مخاطبش بدهد.
کتاب شناخت مردم «۳ بخش» و «۱۱ فصل» دارد که با ۸ پیوست ضمیمهشده است. کتاب «مایکل هال، باب بودینهامر» با عنوان مطول «شناخت مردم؛ فرابرنامههای NLP برای درک عمیقتر، بهبود روابط، تفاهم و اثرگذاری» را پویا امامی کردکندی به فارسی برگردانده و انتشارات ارجمند آن را منتشر و در دسترس علاقهمندان به حوزههای برنامهریزی عصبی-زبانی قرار داده است.
دسته بندی : سبک زندگی
مقالات مرتبط
- نویسنده و کتاب
- چرا به روانشناسمان دروغ می گوییم 5 عاملی که از اثربخشی درمان می کاهد
- محافظت از پوست دربرابر آفتاب
- شبکهاجتماعی Pinterest، سومین شبکهاجتماعی پربازدید
- بهترین کتاب های داستانی یک دهه اخیر که حداقل یک بار باید بخوانید
- دوچرخه کوهستان برقی آلوتک با قیمت 18 هزار دلار معرفی شد
- پوشش زنده ویدئویی زومیت از مراسم Time Flies اپل [نسخه ی آفلاین اضافه شد]
- آبجو بدون الکل
- شورای رقابت به خودروسازان، مجوز افزایش قیمت تا 25 درصد داد
- با برنامه Android HiFiگجت آندرویدی تان را به پخش کننده موسیقی ابری تبدیل کنید
- همکاری ایسر و پورشه دیزاین برای طراحی لپ تاپ
- توانایی هوش مصنوعی برای گرفتن تصاویر بهتر
- مرز باریک بین شکست و موفقیت صنایع
- آذری جهرمی: برای حل مشکل اینترنت، ۱۰ روز به سیستانوبلوچستان سفر میکنم
- اینستاگرام برای افزودن لینک به کپشن ها هزینه دریافت می کند
- آموزش عکاسی بدون لرزش با موبایل، جستجو سریع بوکمارکها در کروم، تماس با کاربران نامرئی در اسکایپ و اسکریپت کم و زیاد کردن صدا
- نکاتی که باید برای خرید رژلب بدانید
- تنها کلید میانبر گوگل که باید به خاطر بسپارید
- iPad 3 به زودی وارد بازار می شود، فروردین ماه منتظر این محصول باشید
منبع : تیاندا