یکی از مواردی که در صنعت بازی های ویدیویی ثابت شده است، عدم موفقیت بازی هایی است صرفا از یک ایده موفق در گذشته استفاده می کنند. محصولی که روح و نوآوری مخصوص به خود را نداشته باشد، نمی تواند به عنوان یک بازی سرگرم کننده، مخاطب را به خود جذب کند.

بعضی وقت ها استودیوهایی را می بینیم که تنها با استفاده از المان های سبک های مختلف مثل مترویدوینیا یا سولزبورن بازی خود را عرضه می کنند، اما این محصول فاقد نوآوری های مخصوص به خود است و حتی المان های مورد نظر هم به خوبی پیاده سازی نشده اند. ازاین رو با یک بازی متوسط طرف خواهیم بود. این گفته برای سایر سبک های موجود در صنعت بازی های ویدیویی هم صدق می کند.


دانلود ویدیو از آپارات | تماشا از یوتیوب

بخشی از جذابیت بازی های زیرژانر سولزبورن/سولزلایک به خاطر سختی و چالشی است که ارائه می دهد، اما اصلی ترین مورد، نحوه ارائه مکانیسم های مبارزاتی و طراحی محیط و خلق دشمنانی است که بتوانند شما را در طول تجربه چند ساعته ای که دارید، سرگرم کند. به تازگی بازی Hellpoint، جدیدترین ساخته استودیو Cradle Games روانه بازار شده است، اما متاسفانه تیم سازنده نتوانسته است به خوبی از المان های بازی های سولزبورن محور استفاده کند و خروجی کار یک بازی ضعیف و خسته کننده است.

درظاهر، شاید بازی های سولزبورن نظیر سری سولز یا Bloodborne داستان درگیر کننده و روایت داستانی دقیقی نداشته باشند، اما اسطوره شناسی و فلسفه داستانی غنی ای دارند و بازیکن برای کشف داستان بازی باید گوشه وکنار جهان بازی را بگردد و داستان پشت هر آیتم یا کاراکتر بازی را متوجه شود. اولین موردی که به بازی Hellpoint ضربه سنگینی وارد کرده، اسطوره شناسی و داستان است. Hellpoint شروع مرموزی دارد و سؤال های مختلفی را در ذهن مخاطب به وجود می آورد. سؤال هایی که توقع دارید با پیشروی در بازی و گشت وگذار در جهان هل پوینت، بتوانید جواب آن ها را پیدا کنید.

قهرمان Hellpoint در حال نظاره کردن دشمنان قبل از ورود به محیط

Hellpoint روایت گر ماجراجویی موجودی شبیه به انسان است که در ایستگاه فضایی Irid Novo توسط خالق خود خلق می شود. شما که یک شخص بی نام و نشان هستید، وظیفه دارید تا پرده از اسرار و اتفاقات رخ داده در Irid Novo بردارید. در یک سوم ابتدایی هل پوینت مرموز بودن بازی به خوبی نظر شما را به خود جلب می کند، اما هرقدر که جلوتر بروید، از جذابیت آن کاسته می شود و در انتها هم جواب سؤال های خود را به صورت کامل پیدا نخواهید کرد.


ازطرفی اسطوره شناسی خاصی هم برای Hellpoint درنظر گرفته نشده است. ازاین رو گشت وگذار در جهان بازی تاحدی بی تاثیر است و حتی کاراکترهای بازی داستانی هم جذابیت خاصی ندارند. به عبارتی، Hellpoint در همانا ساعت های ابتدایی به شما می گوید که یک بازی بی روح است که نمی تواند آنطور که باید و شاید شما را سرگرم کند. دراین بخش از تجربه، با خود می گویید که گیم پلی و رویارویی با دشمن ها و باس های مختلف می تواند به یک تجربه هیجان انگیز تبدیل شود و نقاط ضعف داستان را تاحدی بپوشاند.

مشکل این است که حتی گیم پلی Hellpoint هم چیز جدید و خاصی را ارائه نمی دهد. بااینکه با یک محصول AAA طرف نیستیم و به خاطر ساختار فانتزی و تخیلی بازی، سلاح ها و لباس های جنگی جدید و جالبی را مشاهده می کنید، اما استفاده مکانیسم های مختلف در دل گیم پلی موردی است که می تواند سرگرم شدن یا نشدن شما را تضمین کند. همانند سایر بازی های سولزبورن، بازیکن باید با پیشروی در بازی سلاح و لباس های جنگی مختلفی را پیدا کند. سلاح های بازی هرکدام به نحوی وضعیت مبارزه ای شما را تغییر می دهند.

قهرمان Hellpoint در مقابل یکی از دشمنان سرسخت بازی

ازاین رو باید متناسب با شیوه مبارزه ای خود، کاراکترتان را ارتقا دهید. برای مثال، اگر علاقه مند به اسلحه سنگین هستید، باید تمرکز روی بخش Strength قهرمان داستان باشد یا اگر از سلاح های سرعتی استفاده می کنید، Reflex بهترین گزینه برای افزایش قدرت ضربات و دسترسی به سلاح های مربوطه است. این مورد برای لباس های جنگی بازی هم صدق می کند. لباس های سنگین، جدا ازاینکه نیازمند قدرت بدنی بالاتری هستند، باعث سنگین تر شدن کاراکتر هم می شوند. ازاین رو نیاز دارید تا روی وزن قابل تحمل کاراکتر خود هم ارتقاهای مختلفی را انجام دهید.

تمامی این موارد زمانی کاربردی هستند و نقطه قوت بازی به حساب می آیند که در نبردها تاثیر گذار باشند. شاید سلاح ها و قدرت آن ها در نحوه ارتقای کاراکتر شما کمی تاثیر گذار باشند، اما لباس ها به هیچ وجه آنطور که باید و شاید روی قدرت بازیکن و سیستم دفاعی او در نبردها تاثیر گذار نیست و نمی تواند تضمینی برای قوی تر شدن شما باشد. ازطرفی پاداش مورد مهمی در گیم پلی بازی های سولزبورن به حساب می آید.

قهرمان Hellpoint در حال نگاه کردن به نورپردازی های زیبا محیط

بازیکن باید پاداش مناسبی درقبال تحمل چالش بازی دریافت کند. حال این پاداش می تواند مربوط به آیتم های بیشتر باشد یا حس وحال مسرت بخشی را به وجود بیاورد. تنها پاداش Hellpoint از کشتن دشمنان به کسب Anxiety ختم می شود و می توانید کاراکتر خود را ارتقا دهید. همچنین محیط های مخفی مختلفی هم تعبیه شده که می توانید در آن ها مادهای مختلفی را برای سلاح های خود به دست آورید. مادها به گونه ای طراحی شده اند که ساختار عملکرد سلاح شما را تغییر می دهند. برای مثال، بعضی از مادها میزان آسیب رسانی سلاح را افزایش می دهند. این در حالی است که بعضی دیگر، قدرت سایر عنصرهای آسیب رسان مثل آتش را به سلاح شما اضافه می کنند.


بااین حال دو مورد باعث شده تا نبردها، حتی مبارزه با باس ها، اصلا جذابیت نداشته باشد و اولین مورد، بی روح بودن بازی است که ارتباط مستقیمی با مورد دوم دارد که نوع طراحی دشمنان و باس ها است. زمانی که طراحی مناسبی برای دشمنان و باس های خود در بازی های سولزلایک محور داشته باشید، هرقدر هم که چالش برانگیز باشند، باز هم برای نابودی و موفقیت خود تلاش می کنید. پس از موفق شدن، حس و حال عجیبی را کسب خواهید کرد و حسابی از خود راضی می شوید. این در حالی است که طراحی کم عمق و بسیار ساده دشمنان و باس ها سبب شده تا اصلا حس وحال خاصی به هنگام نبرد نداشته باشید.

قهرمان Hellpoint در حالت صحبت با کاراکترهای داستانی

این موارد دست به دست هم می دهند تا مبارزات تقریبا از اواسط بازی بسیار خسته کننده و یکنواخت ظاهر شوند. هیچ علاقه ای برای ادامه نخواهید داشت و حتی داستان بازی هم به گونه ای طراحی نشده که شما را تا انتها سرگرم نگه دارد. درکنار تمامی مشکلات بد نیست اشاره ای هم به هوش مصنوعی بسیار بد Hellpoint داشته باشیم. به شخصه هوش مصنوعی را ملاک اصلی سنجش بازی های سولزلایک نمی دانم، اما Hellpoint در سطح جدیدی از بد بودن هوش مصنوعی قرار دارد. در بعضی از مواقع دشمنان با دیدن شما، حمله می کنند این در حالی است که اکثر مواقع و نبردهای شلوغ، پس از کشتن دشمنانان می بینید که دو الی سه نفر دیگر هم درکنار محیط قرار دارند و اصلا متوجه جاخالی دادن یا ضربه زدن شما در دو قدمی خود نشده اند.


بااین حال Hellpoint از نظر بصری تجربه ی خوبی را باتوجه به اینکه یک بازی مستقل است، ارائه می دهد. شاید فاقد جلوه های بصری نسل هشتمی نباشد، اما نورپردازی در بعضی از محیط ها به بهترین شکل ممکن استفاده شده است و شاهد لحظات چشم نوازی خواهیم بود. متاسفانه نقاط قوت بخش گرافیک و طراحی های هل پوینت فقط به همین مورد ختم می شود. جدا از طراحی هوش مصنوعی، عدم طراحی مناسب دشمنان و باس ها، شاهد باگ های متعددی در گوشه وکنار Hellpoint هستیم. بعضی وقت ها دشمنان در بخشی از محیط وارد باگ می شوند و این موارد به مرور زمان تجربه ی شما را خدشه دار خواهد کرد.

قهرمان Hellpoint در حال تگ گردن دشمنان

Hellpoint از نظر موسیقی تجربه ی معمولی را ارائه می دهد. به شخصه توقع داشتم که حداقل در باس فایت ها شاهد موسیقی های حماسی ای باشم، زیرا موسیقی یکی از المان هایی است که می تواند باعث هیجان انگیزتر شدن باس فایت ها در بازی های سولزلایک شود. بااین تفاسیر، با شروع بازی Hellpoint با خود گفتم که احتمالا با یک سولزلایک متوسط روبه رو خواهم شد، اما هرقدر که جلوتر رفتم، هل پوینت به یکی از ضعیف ترین تجربه های من در بازی های سولزبورن محور تبدیل شد و اگر از علاقه مندان به این دسته از بازی ها هستید، پیشنهاد می کنم که هیچ وقت سمت Hellpoint نروید.