کرونا یک بیماری گذرا محسوب می‌شد که باید چند وقتی از دستش پنهان شد تا بیاید و بگذرد. حالا به نظر می‌رسد یک وضعیت طولانی است. وضعیتی که شما در حین آن باید فعالیت‌های بیرون از خانه را به حداقل برسانی، بیشتر از قبل داخل خانه وقت بگذرانی و ماسک به جزئی از پوشش انسان‌ها تبدیل شده است. وضعیتی که روی همه‌ی وجوه زندگی بشری تاثیر خواهد گذاشت، از جمله روی رابطه انسان و کتاب.

قرنطینه، چرخ زندگی روزمره را متوقف کرد. حالا آدم‌ها خانه بودند. کارهایشان یا تعطیل شده بود یا از داخل خانه کار می‌کردند. مثل یک روز تعطیل که به خاطر هوای بد باید داخل خانه بگذرانی. ایام قرنطینه فرصت خوبی برای کتاب خواندن تلقی شد. انبوه کتاب‌هایی که آدم‌ها خریده‌اند و همواره خواندن‌شان به بعداً و زمانی نامعلوم موکول شده. اما همین زمان برای کتاب‌فروشی‌ها که در زنجیره نشر-پخش-خواننده آخرین حلقه‌ی زنجیر هستند به کابوس بدل شد. در ایران یکی از بهترین زمان‌های فروش کتاب یعنی اسفندماه را تقریبا از دست دادند. دومین ضرر مالی به اقتصاد سرپا اما شکننده‌ی نشر در ایران با لغو ناگزیر نمایشگاه کتاب وارد شد. نمایشگاه بیش از سه دهه است که برگزار می‌شود و همیشه مورد انتقاد بوده که این شکل درستی برای یک نمایشگاه کتاب نیست و جای فروش کتاب در کتابفروشی‌هاست نه نمایشگاه.. اما با همه این کجی‌ها، نمایشگاه همیشه فصل طلایی فروش کتاب برای ناشران بوده است و خیلی از ناشران تمام سال را به امید همین نمایشگاه سر می‌کنند. نمایشگاه کتاب به تعویق افتاد اما با گذر زمان و فروکش نکردن بیماری، واضح است که امکان برگزاری آن به شکلی که سال‌های قبل برگزار می‌شده، از بیخ و بن منتفی است. بالاخره در سالی زندگی می‌کنیم که حتی المپیک برگزار نشده و یک سال به تعویق افتاده و درمورد برگزاری آن در سال آینده هم اطمینانی وجود ندارد. همه این ضررهای مالی در زمانی اتفاق می‌افتد که کشور درگیر مشکلات ارزی و تورمی جدی است که روی قیمت کتاب هم مثل هر کالای دیگری تاثیرات زیادی گذاشته است. اما دیدن کرونا به شکل یک وضعیت درازمدت چه تغییراتی روی بازار کتاب (از نشر گرفته تا پخش و کتابفروشی‌ها و عادات کتاب‌خوان‌ها) خواهد گذاشت؟ به نظر می‌رسد برنده‌ی این وضعیت آن‌هایی هستند که کسب‌وکارشان اینترنتی بوده یا آن را به اینترنت منتقل کرده‌اند. خیلی‌ها تا قبل از این بیماری هنوز به خرید اینترنتی اعتمادی نداشتند. هر روز یا بیشتر از روزی یک بار از سوپرمارکت‌ها خرید می‌کردند، برای خرید میوه باید حتما با دست میوه‌ها را لمس می‌کردند و می‌ریختند توی پلاستیک، خرید لباس و سفارش حضوری غذا و…. هر خرق عادتی یک اولین بار دارد و اولین‌بار در موضوع خریدهای اینترنتی برای خیلی‌ها در همین روزهای کرونا بود. آمارهای جهانی هم نشان می‌دهد در طول قرنطینه سهم کتاب‌های الکترونیک و صوتی از مجموع درآمدهای صنعت کتاب افزایش یافته است. هرچند با پایان قرنطینه در اروپا و بازگشایی‌های تدریجی، این سهم مقداری کاهش پیدا کرده. در ایتالیا در طول ماه آوریل/فروردین که اوج وخامت اوضاع کرونا در این کشور و تعطیلی کامل بود کتابفروشی‌های فیزیکی ۵۲ درصد و فروشگاه‌های آنلاین ۴۸ درصد  فروش بازار را در اختیار داشتند و در یک ماه اخیر این میزان به ۵۶/۴۴ رسیده. در ایران آمار جامعی از رشد یا عدم رشد فروش کتاب‌های چاپی در کتابفروشی‌ها، فروش کتاب‌های چاپی از طریق ارسال اینترنتی، کتاب‌های صوتی و فروش نسخه الکترونیک کتاب (فیدیبو، طاقچه و غیره) در دست نیست اما با سخت و پرریسک شدن بیرون آمدن از خانه، هم شرکت‌های فروش اینترنتی کتاب و هم ناشران از حربه‌ی تخفیف بیست درصدی در قیمت کتاب استفاده کردند و بدون نیاز به دو حلقه‌ی دیگر زنجیره یعنی پخش و کتابفروشی اقدام به فروش مستقیم و ارسال موتوری کتاب‌هایشان کردند. این بیست درصد همان سهمی است که از قیمت پشت جلد کتاب نصیب کتابفروش می‌شد. خیلی‌ها [از جمله نگارنده] خواندن کتاب از روی تبلت و کامپیوترشان را همین روزها شروع کرده‌اند و شاید در آینده نزدیک به این نوع مطالعه عادت کنند و بازار جدیدی برای ناشران بسازند. تجربه نشان می‌دهد منطق سود از ارشاد اخلاقی پیروی نمی‌کند. خریدار کتاب تا وقتی بتواند کتابی را با تخفیف و بدون نیاز به ماسک زدن و بیرون رفتن از خانه تهیه کند و پول کمتری بپردازو د، چنین روشی را ترجیح خواهد داد. ناشران هم در این اوضاع بد اقتصادی راه جدید فروش را از دست نخواهند داد (هرچند شاید در بلندمدت برقرار ماندن کتابفروشی‌ها به نفع همه از جمله آن‌هاست) در این شرایط کتابفروشی‌ها در موقعیت سختی قرار گرفته‌اند. آن‌ها هم به ابتکار عمل جدیدی احتیاج دارند. به گذشته که نگاه می‌کنیم، با آمدن تلویزیون، رادیو از میان نرفت. قدم زدن بین قفسه‌های کتاب هم لطف تکرارناپذیری دارد.