هنوز سالیان زیادی از مشروطیت نگذشته بود که احمد کسروی، از متجددینی که لباس سنت را از تن بیرون آورده و به توصیه «داور»، در «عدالتخانه» متجددین به قضاوت مشغول است آستین بالا زده و به سبک و سیاقی برگرفته از سنت تاریخی دبیران، تاریخ مشروطه را روایت می‌کند. هنگامی که کار کتابت به پایان رسیده و «تاریخ مشروطه» کسروی منتشر می‌شود دیگر نه ردای قضاوتی در کار است و «نه «داور»ی در کار. پادشاه محبوب متجددین، خزان خودکامه‌اش رسیده است و خبر ندارد یک سال بیشتر به پایان سلطنتش نمانده است. همچنین نه او و نه کسروی نمی‌دانند سال‌ها بعد، میان مورخین و متفکران بحثی در خواهد گرفت که «رضا شاه»، ‌قهرمان متجددین مشروطه‌ست یا دیکتاتوری که ایده‌های مشروطه را از پای درآورده است. [۱]

او در مقدمه کتاب درباره انگیزه‌اش چنین می‌نویسد: «سی سال گذشت و یکی از آنان که در جنبش پا در میان داشته بود یا خود می‌توانست آگاهی‌هایی گرد آورد به نوشتن آن برنخاست و من دیدم داستان‌ها از میان می‌رود و در آینده کسی گرد آوردن آن‌ها نخواهد توانست. یک جنبشی که در زمان ما رخ داده، اگر ما داستان آن را ننویسیم دیگران چگونه خواهند نوشت؟» تاریخ مشروطه‌ای که او با نثری از جنس عصر قاجارها و مشابه «منشات» قائم‌مقام فراهانی نوشته است، به واسطه لحن حماسی و رویکرد همذات‌پندارانه‌اش با مشروطه‌خواهان هنوز بر خواننده تاثیری عاطفی می‌گذارد. جا به جای کتاب، از جایگاه مشروطه‌خواهی وابسته به جناح متجددین و دموکرات‌ها، درباره بسیاری از حوادث و شخصیت‌ها داوری مولف را بی‌هیچ لکنت و پرده‌پوشی می‌بینیم. جنس تاریخ‌نگاری او مشابهت چندانی با الگوی آکادمیک و متداول در غرب ندارد و جای تعجب هم نیست. ایده‌هایی مثل بی‌طرفی مورخ و … هنوز عمر چندانی پیدا نکرده بود و قابل درک است که در میان روشنفکران ایرانی جایگاهی هم نداشت. سالیانی چند از تاسیس دانشگاه تهران گذشته بود و هنوز اثری از رشته تاریخ به عنوان مجموعه منسجم و علمی از مفاهیم وجود نداشت. بهرحال کتاب کسروی به لحاظ انسجام مفاهیم، پرداخت به جزییات و روایت گیرا و زنده حوادث مثال‌زدنی‌ست. خود مرحوم کسروی در مقدمه کتاب دیگرش تاریخ آذربایجان که به حوادث بعد از فتح تهران پرداخته، از الزامات و پیچیدگی‌هایی می‌گوید که در امر تاریخ‌نویسی با آن روبرو بوده و به کم‌اطلاعی خود از شیوه‌های نوین تاریخ‌نویسی اعتراف می‌کند. [i]

 

 

اما کتاب دیگری که هر چند به لحاظ تاریخی پیش از کار کسروی نگاشته شده اما بعد از آن به چاپ رسیده، تاریخ بیداری ایرانیان است به قلم ناظم‌الاسلام کرمانی. ناظم‌الاسلام از فعالین مشروطه‌خواه بود که به جبهه اعتدالیون نزدیک‌تر بود و نگارش کتاب را از همان سال‌ صدور فرمان مشروطیت آغاز کرده و در سال‌های بعد به پایان رسانده است. نثر ناظم‌الاسلام برجستگی و اثرگذاری نثر کسروی را ندارد و بیشتر تحت تاثیر نثر مکتبی و دیوانی دوره قاجار است. شیوه روایت او هم انسجام آثار کسروی را ندارد و برخلاف کسروی که روایتی بر مدار سوم شخص دارد، از الگوی اول شخص استفاده کرده و نتیجه، چیزی میان شرح‌حال‌نویسی و تذکره‌نویسی‌ست.[۲] روایت او نیز بنا به طبیعت شرح‌حال‌نویسی، براساس مشاهدات، شنیده‌ها و همچنین قضاوت‌های شخصی‌اش استوار شده‌اند. آن‌چه در روایت او اهمیت بیشتری پیدا می‌کند بازگویی تحولاتی‌ست که در «عصر ناصری» رخ داده و بر انقلاب مشروطه تاثیر گذاشته‌اند. او که خود از فعالین مذهبی مشروطه و از نزدیکان آیت‌الله طباطبایی‌ست، جزییات قابل‌توجهی از مذاکرات و دیدارهای با علما بالاخص شخص «فضل‌الله نوری»‌ در این کتاب دارد. او در سال ۱۲۹۷ در پی آنفلوآنزای فراگیر آن دوران درگذشت.

آثاری دیگر نیز در قالب رساله‌ها، شرح‌حال‌ها و خاطرات و «شرح وقایع» در این دوران وجود دارند که اکنون به عنوان منابعی برای دریافت داده‌های خام و جزییات آن دوران مورد استفاده مورخین قرار می‌گیرند. از میان این آثار باید به تاریخ انحطاط مجلس نوشته مجدالاسلام کرمانی و همچنین تاریخ احزاب ایران نوشته محمدتقی بهار اشاره کرد.

 

 

روایت‌های دیگری که در ایام نزدیک به حوادث مشروطه ثبت شده‌اند، روایات غربی هستند که عمدتاً توسط کسانی نوشته شده‌اند که یا در ایران حضور داشته یا با فعالین و مشروطه‌خواهان ارتباط نزدیکی داشتند. دو کتاب مهمی که در این دسته می‌گنجند یکی اختناق ایران نوشته مورگان شوستر و دیگری انقلاب ایران نوشته ادوارد براون است. مورگان شوستر، ‌به عنوان مستشاری آمریکایی وارد ایران شد و وظیفه‌اش کنترل و سر و سامان دادن به اوضاع پریشان خزانه دولتی و درآمدها و گمرکات ایران بود. مجلس دوم مشروطه که از فساد درباریان و نخبگان داخلی به ستوه آمده بود تصمیم به استخدام متخصصی از کشوری گرفت که آن را نسبت به انگلستان و روسیه بی‌طرف می‌دانست و این شد که مورگان شوستر آمریکایی به استخدام دولت ایران درآمد. از قضا او با جدیت و صداقت به وظایفش پرداخت و طبعا با سد سیمانی ائتلافی از نخبگان فاسد درباری و نیروهای روس و انگلستان مواجه شد. برخورد قاطع او در مقابل زیاده‌خواهی و فساد روس‌ها باعث شد تا به سرعت تنش‌ها افزایش یابد و به مرحله غیرقابل‌بازگشتی برسد.

در میان دولتی‌ها و حتی در مجلس، نسبت به عواقب سخت‌گیری‌های او دودستگی پدید آمد. عده‌ای بنا به الگویی تاریخی می‌خواستند ماجرا را طوری که نه سیخ و نه کباب بسوزد، فیصله دهند و گروهی دیگر که عمدتا متجددین و دموکرات‌ها بودند به سختی از او حمایت می‌کردند. کار به اولتیماتوم روس‌ها به دولت مرکزی و پارلمان رسید. مجلس شورای ملی برابر آزمون سختی قرار گرفته بود. بعد از کش و قوس فراوان و در مقابل تهدید روس‌ها که تهران را اشغال خواهند کرد، مجلس تسلیم شد و شوستر از ایران اخراج شد. او مشاهداتش را در قالب یک مموار ثبت کرد و دقتش در جزییات و پی‌گیری‌اش در فهم معادلات باعث شد این کتاب جایگاهی مهم در ادبیات تاریخ‌نگاری مشروطه به دست بیاورد.

 

 

کتاب دوم را «ادوارد براون» شرق‌شناس خوش‌نام انگلیسی نوشته است. او که چندین اثر مهم و تاثیرگذار در حوزه‌ ادبیات و تاریخ ایران نوشته و همچنین خاطراتش در ایران را نیز با عنوان یک سال در میان ایرانیان منتشر کرده، نقش مهمی در انتشار اخبار ایران در رسانه‌های غربی آن روزگار داشت. کتاب او برگرفته از روایات کتبی و شفاهی ایرانیانی‌ست که در انقلاب مشروطه نقش ایفا کرده‌اند و نسبت به آثار ایرانی و غربی مربوط به مشروطه در آن دوران، حرفه‌ای‌‌تر و جامع‌تر نگاشته شده است. او در این کتاب، ارجاعات زیادی به اثر «ناظم‌الاسلام» کرمانی داده و خود این اثر را از میان آثار دیگر تاریخی نگاشته‌شده توسط ایرانیان معتبرتر دانسته است. او کتابی دیگر نیز در حوزه مشروطه دارد که به حوادث تکان‌دهنده «تبریز» در سال‌های بعد از فتح تهران می‌پردازد. روایت تبریزی که در اشغال نیروهای روس است و سرنوشت تکان‌دهنده مشروطه‌خواهان که در قالب نامه‌های دریافتی‌اش از اشخاصی مانند «تقی‌زاده» و باقی روشنفکرانی‌ست که از تبریز و یا استانبول نوشته شده‌اند.

  در مجموع، ویژگی عمده آثاری که معاصر حوادث مشروطه نگاشته شده‌اند، لحن هم‌دلانه‌، واقعه‌نگاری، توجه به جزییات و احوال و کیفیت افراد و همچنین توجه کم‌تر به بستر تاریخی، شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران آن دوران است. عمده این آثار، بیش از آن‌که متکی به ادبیات علوم انسانی و تحلیل‌های جامعه‌شناسانه باشند بر نوعی روایت تاریخی صرف و گاه با مداخله احساسات میهن‌پرستانه از سوی ایرانیان و عواطف و سوگیری‌های دموکراتیک و ضداستعماری از سوی نویسندگان غربی‌ست. با گذشت زمان، این آثار بیشتر به عنوان اسناد و داده‌های تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرند و طبعا خود متون نیز موضوع تاریخ شده‌ و به موضوع خودشان، ضمیمه شده‌اند.

 

 

[۱] کسروی خود در سال ۱۳۲۵ به شکلی آیرونیک، در «عدالتخانه» به شکلی فجیع ترور شد. او یک سال قبل،‌در مقاله‌ای از «رضا شاه» و دوران او به نحوی ضمنی حمایت کرده و تلاش‌ها و خدماتش را در راستای اهداف مشروطه‌خواهان توصیف کرده بود.

[۲] الگوی «شرح حال‌نویسی» در میان رجال عصر قاجار بسیار رواج پیدا کرده و بسیاری از چهره‌های مطرح این دوران، خاطراتشان را ثبت کرده‌اند. از میان این شرح‌حال‌ها، آثاری مثل حیات یحیی، شرح زندگانی من و همچنین خاطرات و خطرات برجسته و پر از نکات تاریخی برای مورخین هستند. مواردی دیگر مانند خاطرات تاج‌السلطنه یا خاطرات روزانه ناصر‌الدین‌شاه نیز برای توصیف دوران قاجار موثر هستند.

[i] تاریخ آذربایجان – احمد کسروی – نشر هرمس ص ۱۳