چنان‌­که می‌­دانیم، شاهنامه از قرنِ ششم موردِ توجّهِ بسیاری از اهلِ دانش و البته توده مردم بوده است. این ­که توده‌ی مردمِ ایران به این اثر بسیار توجه داشته‌­اند، از سویی سودمند بوده است؛ زیرا یکی از آثارِ مهمِ فارسی در میانِ مردم جذابیتِ فراوان داشته است (که این موضوع برایِ هر فرهنگ‌­دوستی می‌­تواند بسیار مطلوب باشد) و اساساً وجودِ نسخه­‌هایِ متعددِ شاهنامه، از همین توجهِ عام و خاصِّ ایرانیان پدیدار شده است؛ اما به نظر می‌­رسد، گرایشِ توده مردم به شاهنامه، عیبی را هم در برداشته است که آن هم از آسان‌­نماییِ این متن برمی‌­خاسته است؛ یعنی چون توده مردم کلیتی از متن را درمی‌­یافتند، این ذهنیت ایجاد شد که شاهنامه برخلافِ بسیاری از متن‌­های مهمِ دیگر، مانندِ دیوانِ حافظ یا مثنویِ مولانا، نیازی به گزارش و شرح ندارد و می‌­بینیم در دوره معاصر، تقریباً آخرین متنِ مهمی که به طورِ جدّی برایش شرح نوشتند، شاهنامه بوده است. البته گرایشِ توده مردم به شاهنامه، عیب دیگری هم داشت و آن این بود که سبب شد به درکِ درستی از حماسه و ادبِ حماسی دست نیابیم؛ چنان‌­که هر متنی را که در آن جنگ و خون­ریزی و رجزخوانی بود، نامِ حماسه را بر آن نهادند و حتی جهاد عارف با نفسش را هم حماسه پنداشتند؛ در حالی که حماسه بیش از هر چیز باید گزارش‌گرِ چگونگیِ شکل‌­گیریِ تمدّن (که جنگ و دلاوری هم بخشی از آن است)­ و بیان‌گرِ نوعِ نگرشِ یک ملت باشد؛ نه صِرْفاً تصویر کردنِ ستیز و خون­ریزی.

    در این یک قرنِ اخیر، پس از آن‌­که تصحیحاتی مختلف از شاهنامه به بار نشست و بیش­ از پیش، متنی نزدیک به قلمِ فردوسی حاصل شد، مطالعات و پژوهش­‌هایِ دانشگاهی باعث شد که در تک‌­تکِ بیت­‌هایِ فردوسی تأمّلی ژرف­‌تر انجام گیرد. از همین روی، پژوهندگانِ شاهنامه دریافتند که فهمِ بیت‌­هایِ شاهنامه به این آسانی‌­ها هم نیست که پیش­‌تر گُمان می‌­رفت و اتفاقاً شاهنامه متنی است بسیار دشوار. همین موضوع آنان را بر آن داشت تا شرح‌­ها و گزارش­‌هایی از شاهنامه پدیدار کنند و هریک با توجه به دیدگاهِ خود درباره شاهنامه، آثاری بیافرینند.

     کتاب مورد معرفی که تا زمانِ نوشتنِ این جستار، پنج دفتر (دفترِ یکم: از دیباچه تا پایانِ پادشاهیِ فریدون؛ دفترِ دوم: پادشاهیِ منوچهر؛ دفترِ سوم: پادشاهیِ نوذر، ذوتهماسپ و کیقباد؛ دفترِ چهارم: پادشاهیِ کیکاووس؛ دفترِ پنجم: داستانِ رُستم و سهراب) از آن منتشر شده، ویژگی‌­هایی چشم­گیر در تصحیحِ انتقادیِ شاهنامه و به ویژه در زمینه شرحِ شاهنامه دارد که در جایِ خود آن را از آثارِ دیگر این زمینه متمایز می‌­سازد.

     درباره این تصحیح از شاهنامه: این اثر که با عنوانِ شاهنامۀ فردوسی (تصحیحِ انتقادی و شرحِ یکایکِ ابیات) منتشر شده است، چنان‌­که از نامش پیداست، تصحیحی تازه از شاهنامه است بر اساسِ چندین نسخه که در میانِ آن‌­ها چند نسخه‌ی معتبر چون دست­نویسِ موزه بریتانیا به تاریخِ ۶۷۵ ق دیده می‌­شود. این دست­نویس، کهن‌­ترین نسخه‌ی کامل از شاهنامه است که در دست داریم. توجه داشته باشیم که دست­نویسِ کتابخانه فلورانس (که در تصحیحِ مهری بهفر از شاهنامه هم به کار گرفته شده است) اگرچه در پایانِ خود، سالِ ۶۱۴ ق را دارد، نسخه‌­ای کامل نیست و تا پایانِ پادشاهیِ کی‌خسرو را در برمی‌­گیرد. نسخه‌­ای دیگر که در تصحیحِ این اثر استفاده شده است، نسخه معروف به سن‌­ژوزف است که به کتابخانه‌ی سن‌­ژوزفِ بیروت تعلق دارد و گویا به اواخرِ قرنِ هفت و آغازِ قرنِ هشتمِ هجری متعلق است و از دیدِ صاحب­نظران، نسخه‌­ای بسیار معتبر است. نسخه‌­ای دیگر که در تصحیحِ این متن استفاده شده است، نسخه‌­ای از شاهنامه است که در حاشیه‌ی ظفرنامه‌ی مستوفی آمده است. گویا مستوفی در قرنِ هشتم (میانِ ۷۱۴-۷۲۰)، شاهنامه فردوسی را بر بنیادِ پنجاه دست­نویسی که از شاهنامه داشته است، تصحیح کرده است که البته این نسخه­‌هایِ در دسترسِ مستوفی، امروز در دستِ ما نیست و از آن آگاهی­ نداریم. اگر به گفته‌ی مستوفی اعتماد کنیم و گفته‌ی او را راست بپنداریم، اتّکا به نسخه او از شاهنامه، ما را به نسخه­‌هایِ پیش از قرنِ هفتم که در دسترسِ ما نیست، پیوند می‌­دهد و گویا استفاده از شاهنامه‌ی تصحیحِ مستوفی، به گونه‌­ای پیونددهنده‌ی ما به دست­نویس‌­هایی است که امروز در دست نداریم. با همین استدلال است که مهری بهفر، برخلافِ بسیاری از مصححانِ دیگر، در تصحیحِ خود به این اثر توجه نشان داده و از آن استفاده کرده است.

     بنا بر آن‌چه آمد، اثرِ مهری بهفر، در میانِ پژوهش­‌هایِ در پیوند با شاهنامه، اثری درخورِ اعتنا و قابلِ اتّکا است و قطعاً پس از اتمامِ آن، پژوهشگرانِ شاهنامه، نگاهی ژرف­‌تر بدان خواهند داشت؛ امّا برجستگیِ این اثر، فقط به تصحیحِ آن باز نمی‌­گردد؛ بلکه شرحِ بیت­‌هایِ شاهنامه نیز بدان ویژگ­ی چشم­گیری بخشیده است.

     روشِ شرحِ بیت­‌ها: در شرحِ بیت‌­ها، ما شیوه‌­ای روشمند می‌­بینیم که شاید در آثارِ گذشتگان کم­تر این موضوع وجود داشته است. در این اثر، ویژگی­‌هایِ دستوریِ واژگانِ هر بیت ارائه می‌­شود؛ معادلِ اوستایی یا فارسیِ میانه‌ی واژگان در هر بیت می‌­آید؛ تعبیرهایِ کنایی، مجازی، استعاری توضیح داده می‌­شود؛ شخصیت­‌ها و خویش­کاریِ هر یک از آن‌­ها بررسی می­‌شود؛ شخصیت­‌ها و رُخدادهایِ در پیوند با آن‌­ها در شاهنامه، با متن­‌هایِ دیگر که از آن شخصیت و رویداد یاد کرده‌­اند، مقایسه می‌­شود و در پایان، معنی‌­ای از هر بیت ارائه می‌­شود. می‌­توان گفت که ویژگیِ منحصر به فردِ این شرح همین است که از یک­‌یکِ بیت‌­ها گزارش به دست داده می‌­شود و هیچ بیتی بدونِ معنی رها نمی‌­شود؛ یعنی هر بیت فارغ از بیت‌­هایِ دیگر موردِ بررسی قرار می‌­گیرد؛ نه مانندِ برخی شرح‌­هایِ دیگر که شارحان از چند بیت، کلیتی به دست می­‌دهند (شاید برایِ این‌­که بتوانند از برخی بیت‌­هایِ دشوار در معنی، چشم بپوشند).

     جدا از آن‌­چه در گزارشِ بیت‌­ها می‌­بینیم، در سویِ دیگر، برگردانِ شاهنامه به عربی از بُنداری و ترجمه آن به انگلیسی، از برادرانِ وارنر ارائه شده است و در پایانِ کتاب هم، نمایه‌­ای از واژه­‌هایی می­‌بینیم که در شرحِ بیت‌­ها، درباره آن توضیح داده شده است. همین‌­طور سیاهه‌­ای از واژه­‌هایی آمده است که ریشه‌­شناسی شده­‌اند و نهایتاً هم کشف‌­الابیات را پیشِ رو می‌­یابیم.

     با توجه بدان­‌چه آمد، می­‌توان گفت که در گزارشِ این اثر، همه چیز را در کنارِ هم داریم؛ یعنی به جایِ این‌­که در مطالعه‌ی بیت‌­هایِ شاهنامه، چند اثر را مطالعه کنیم، یک اثر را می‌­خوانیم و می‌­توانیم با شاهنامه، آشنایی­ بیش­تر و بهتری به دست آوریم. این موضوع، برجستگی­ِ خاصی به این اثر بخشیده است و شخصاً این اثر را خواندنی‌­تر از بسیاری از آثارِ دیگر در این زمینه یافته‌­ام.

در مجموع، اثرِ مهری بهفر، هم به کارِ اهلِ تخصّص می­‌آید و هم به کارِ دانشجویِ تازه­‌کار. با توجه به روشمندیِ این اثر، هر کس در محدوده کارش، می­‌تواند از آن استفاده کند و بهره ببرد.