داستان اکو از دل افسانه بیرون می‌آید. افسانه‌ای که با موسیقی جادو شده است. افسانه‌ی سه خواهری که نجات جان یک انسان، آن‌ها را از بند جادوگر می‌رهاند. اکو داستان سه نوجوان را در جنگ جهانی دوم روایت می‌کند. هر سه نوجوان درگیر مسائلی هستند که موسیقی سعی در نجات آن‌ها دارد. داستان فردریش در آلمان، مایک در پنسیلوانیا و آیوی در کالیفرنیا می‌گذرد. هر کدام از این داستان‌ها در یک جلد آورده شده و بیانگر فجایع و مشکلات روزهای سخت جنگ جهانی دوم است. جزییاتی که در هر کدام از این داستان‌ها روایت می‌شود، صحنه‌های درخشانی را رقم می‌زند؛ مثلا وقتی در داستان دوم سرگذشت مایک و فرانکی دو برادر پرورشگاهی را می‌خوانیم. وقتی نویسنده پیانونوازی این دو بین بچه‌ها و مدیر پرورشگاه تصویر می‌کند، مخاطب هم همراه شخصیت‌های تماشاچی‌ داستان مسخ می‌شود.

اکو پر از زندگی واقعی است. با اینکه جلد اول اکو با یک روایت فانتزی آغاز می‌شود اما بعد کم‌کم ما وارد دنیای واقعی می‌شویم. بالا و پایین‌ها و شادی‌ها و غم‌های یک زندگی عادی در این روایت جریان دارد و گوشه‌هایی از واقعیت را به ما نشان می‌دهد که خیلی اوقات می‌خواهیم روی آن چشم ببندیم.

 

سه‌گانه‌ی اکو از پیدا کردن یک سازدهنی شروع می‌شود. این سازدهنی بین سه شخصیت اصلی داستان در چرخش است. اول فردریش آن را پیدا می‌کند و بعد به مایک و آیوی می‌رسد و در نهایت مخاطب با هر سه‌ی این‌ها در یک صحنه بدون آنکه هیچ‌کدامشان از پیوند دهنده‌شان خبر داشته باشند روبه‌رو می‌شود. داستان فردریش داستان درد است، درد جنگ. او مجبور است به خاطر ماه گرفتگی روی صورتش بدترین توهین‌ها و تحقیرها را در زمان نازی‌ها تحمل کند. او را از مدرسه به نوعی بیرون می‌کنند و جایی در زندگی‌اش می‌فهمد که اگر می‌خواهد در آلمان نازی زندگی کند باید عقیم شود. سازدهنی فردریش را نجات می‌دهد. به او قدرت می‌دهد تا زندگی‌اش را دگرگون کند.

داستان دیگر مایک و فرانکی است. آن‌ها پدر و مادرشان را از دست داده‌اند. مادربزرگشان هم که آخرین نگه‌دارنده‌ی آن‌ها بوده چند ماهی است از پیششان رفته و این دو برادر کسی را غیر از همدیگر ندارند. پرورشگاه تنها جایی است که کنار همند و تنها دل‌خوشی‌شان پیانویی وسط سالن آنجاست. شانس و امید همراه این دو برادر می‌شود و زمانی که سازدهنی پیام‌رسان به دست مایک می‌رسد، راه‌ برای دو برادر هموار می‌شود. زندگی آیوی درگیر تبعیض است. تبعیضی که از خانواده‌ی خودش شروع می‌شود و تا جامعه ادامه پیدا می‌کند. جز برادر و معلم موسیقی‌اش کسی او را باور ندارد. برادرش در جنگ است و تضاد طبقاتی‌ای که با دوستش دارد او را درگیر احساساتی می‌کند که با موسیقی می‌تواند آن را کنترل کند.

ترسی هم در هر سه داستان اکو جریان دارد. ترس از دست دادن که جنگ آن را تشدید کرده است. ترس جنگ مخصوصا در کتاب سوم و در آیوی بیشتر به چشم می‌آید. برادرش در جنگ است و او و خانواده‌اش به چشم انتظار برگشتن و تمام شدن آن هستند. بچه‌ها خودشان را تنها می‌بینند و پناهشان موسیقی است. همان‌طور که معلم موسیقی آیوی معتقد است: «همه به زیبایی و نور موسیقی به ویژه در بدترین زمان‌ها نیاز دارند.»

 

 

اکو را می‌توان رمان تاریخی-فانتزی دانست که از هولوکاست، رکود بزرگ، زندگی در آمریکا پس از واقعه‌ی پرل هاربر و روایات کمتر شنیده شده برای ما ایرانی‌ها مثل نحوه‌ی فرستادن ژاپنی‌ها به اردوگاه‌های کارآموزی در آمریکا صحبت می‌کند. این کتاب مخصوصا برای معرفی به نوجوانانی که درگیر ناامیدی و درماندگی هستند، بسیار مناسب است چرا که داستان پر از امید است و مطلعش این جمله‌ی درخشان است: «سرنوشت تو هنوز قطعی نشده، حتی در سیاه‌ترین شب‌ها هم ستاره‌ای می‌درخشد، زندگی به صدا در می‌آید و راهی برایت آشکار می‌شود.» حتی می‌توان گفت اکو برای این روزهای ایران هم کتاب مناسبی برای خواندن و امید گرفتن است.

اکو را پم مونیوس رایان نویسنده‌ی آمریکایی نوشته است. رایان بیش از چهل کتاب برای نوجوانان نوشته است و جایزه‌های بسیاری هم به‌خاطر کتاب‌هایش دریافت کرده است. همچنین او نامزد جایزه بین المللی هانس کریستین اندرسن از طرف آمریکا در سال ۲۰۱۸ نیز شده بود. رایان برای کتاب اکو ۶ جایزه بین‌المللی دریافت کرده است که مهم‌ترین آن جایزه Audio award  در سال ۲۰۱۶ بوده است.

اکو را فروغ منصور قناعی ترجمه کرده و انتشارات پرتقال آن را برای مخاطبان بالای یازده سال منتشر کرده است، این مجموعه تا به حال چند بار تجدید چاپ شده است. همچنین این کتاب را نشر پیدایش نیز با ترجمه فریده خرمی و با نام پژواک روانه بازار کرده است.