آیا همه چیز قابل توضیح است؟ شاید این مهم‌ترین سوالی باشد که مادران و پدران در رابطه با کنجکاوی‌های  فرزندانشان یا مسائلی که با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند از خود می‌پرسند. لورنتس پائولی سعی کرده به بخشی از این سوال جواب بدهد، آن‌هم از زبان یک پلنگ و موش، ریگو و رزا.

ایده‌ی نوشتن کتاب از مرگ یک پلنگ ایرانی در باغ وحش برن در سال ۲۰۱۰ شروع شده؛ مرگی که عده‌ی زیادی را تحت تاثیر قرار داد از جمله لورنتس پائولی، نویسنده‌ی این کتاب، که شروع کرد به نوشتن ماجراهایی درباره‌ی این پلنگ که ابتدا به صورت پاورقی در یک مجله چاپ شد. از همان‌جا بود که ماجرای دوستی ریگو و رزا شکل گرفت، ریگو پلنگ داخل قفس باغ وحش بود و رزا یک موش آزاد و رها. دوستی پلنگ با موش به اندازه‌ی کافی موقعیت عجیب و درعین حال خنده‌داری است و نویسنده همین موقعیت را دستاویز طرح مسائلی می‌کند که شاید در حالت عادی گفتن‌شان راحت به نظر نرسد. این‌ها می‌تواند شامل فهرست بزرگی باشد از مسائلی که برای همه‌ی ما آشنا هستند مثل مرگ و پیری یا نکاتی که تابه حال چندان به نظرمان نیامده که باید درباره‌اش حرف زد مثل بوی دهان. یا دانستن اینکه حال و احوال آدم همیشه گل و بلبل نیست و روزهایی ممکن است دوستمان همان دوست قبلی باشد اما بدون خوش خلقی. جالب اینجاست که در یکی از بخش‌های کتاب  دقیقا به همین نکته اشاره می‌کند و می‌پرسد آیا همه چیز قابل توضیح است؟ این شاید نگاه اساسی کتاب باشد، منتقل کردن حسی به بچه‌ها که احتمالا آن حس را سریع‌تر و راحت‌تر درک می‌کنند تا توضیحات قلمبه سلمبه‌ای که ما بزرگ‌ترها اغلب اوقات می‌خواهیم به خوردشان بدهیم.

در کتاب گاهی از نگاه بچه‌ها آدم بزرگ‌ها را می‌بینیم، آدم بزرگ‌هایی که تمام مدت در باغ وحش دارند عکس می‌اندازند تا بعدا از روی عکس‌ها به یک پلنگ نگاه کنند! و گاهی در جایگاه موش و پلنگ خودمان را می‌بینیم، اینکه در چه جهان نامتعارفی زندگی می‌کنیم، بعضی موش هستیم و بعضی پلنگ؛ آیا این عادلانه است؟ اما مهم‌ترین ماجرای کتاب پاسخ دادن به سوال‌هایی نیست که توضیحشان سخت است بلکه ایجاد پرسش است؛ نکته‌ای که در یکی از بخش‌های کتاب هم به این شکل مطرح می‌شود: راستی کدام مهم‌تر است، سوال یا جواب؟ البته نویسنده با ظرافت و تیزبینی خواننده کتاب را تا انتها روی همین مرز راه می‌برد، یعنی نه به کلی موضوعات را رها می‌کند تا کودک آشفته و به‌هم ریخته شود و نه به سمت پاسخ‌های قاطعانه می‌رود. در هر بخش تلنگری می‌زند و طنابی را به دست کودک می‌دهد تا بعد خودش به دنبال طناب (یا همان سوال) به یک سفر برود و ببیند از کدام سرزمین‌ها سر درمی‌آورد.

پائولی قصد ندارد حرف‌هایش را تبدیل به پیام‌های شعاری و کلیشه‌ای کند و اجازه می‌دهد که پلنگ و موش با حرف‌ها و استدلال‌های خودشان هم شوخی کنند، شاید اینطور می‌خواهد به ما بزرگ‌ترها پیام بدهد که خیلی خودتان را جدی نگیرید!

با این حساب کتاب ماجراهای ریگو و رزا گرچه کتابی برای گروه سنی کودکان (بیشتر دوره‌ی اول دبستان) به حساب می‌آید اما حتما هر پدر و مادری حین خواندن آن برای فرزندش، خودش هم به فکر فرو خواهد رفت و دلش خواهد خواست یک‌بار دیگر درباره‌ی معنی بعضی چیزها فکر کند.

زبان کتاب برای مخاطب رسا و قابل درک است و در ترجمه نیز سعی شده ظرافت‌هایی که در بعضی بخش‌ها آمده به زبان فارسی منتقل شود مثل شوخی در ساختن بعضی کلمات که گرچه به طور جداگانه توضیحی برایشان نوشته شده اما به نظر می‌آید توضیحات بیشتر برای بزرگ‌ترها باشد و باتوجه به اینکه بیشتر متن به صورت گفت‌وگو بین پلنگ و موش است، مترجم توانسته بدون نیاز به شکسته‌نویسی یا محاوره‌ای کردن جملات، فضای صمیمی گفت‌وگو را به روانی منتقل کند و این به‌خصوص برای کتاب گروه سنی دبستان که در ابتدای یادگیری زبان هستند و آشنایی با نحوه‌ی صحیح نوشتن کلمات در ذهنشان بسیار مهم و ماندگار خواهد بود، نکته‌ی باارزشی به حساب می‌آید. کتاب البته از امکان تصویر هم کمک گرفته و با تصویرسازی‌های کاترین شرر همراه شده. تصاویر ساده و کودکانه هستند و در بعضی موارد به کمک نشان دادن بهتر موقعیت صحنه یا لحظات خنده‌دار آمده‌اند مثل مواردی که موش از دم پلنگ مثل یک لحاف استفاده می‌کند یا وقتی روی کله‌اش می‌نشیند و سواری می‌گیرد.

ماجراهای ریگو و رزا برنده‌ی جایزه‌ی رسانه‌های کودک و نوجوان سوئیس در سال ۲۰۱۷ شده و ترجمه‌ی فارسی با اطلاع و اجازه‌ی نویسنده‌ی کتاب به چاپ رسیده است که پیامش در ابتدای کتاب آمده، و خواندن آن توسط بچه‌ها خودش یک نوع آموزش به حساب می‌آید، آموزش حقوق صاحب اثر و پیوند آدم‌ها از طریق کتاب.