امروزه شاید کودکان علاقه‌ای به خواندن داستان‌های کهن نداشته باشند، یکی از راه‌ها برای علاقه‌مند کردن کودکان به این داستان‌ها بازآفرینی و بازنویسی است. مجموعه‌ی نارگل یکی از نمونه‌های نسبتا موفق در زمینه‌ی بازآفرینی برای کودکان است. آتوسا صالحی چند شخصیت ثابت خلق کرده که اتفاقات قصه‌های کهن برای آن‌ها هم اتفاق می‌افتد، اما در بستری متفاوت. نارگل و پدرش، درخت توسکا یا همان خواهر دوقلوی نارگل و خواهر دیگر که اسمش مرغ میناست از شخصیت‌های این مجموعه داستان چهارجلدی هستند.

داستان دو کتاب از این مجموعه، نارگل و طوقی و نارگل و کلاغ، از کلیله و دمنه الهام گرفته شده اند. در اولی، طوقی سرپرست پرندگانی است که در دام افتاده‌اند و از آن‌ها می‌خواهد تا با همکاری همدیگر از روی زمین بلند شوند و نجات پیدا کنند. در دومی کلاغ از اینکه مار هر بار جوجه‌ی او را می‌خورد ناراحت است و از شغال راه چاره را می‌پرسد. دو داستاندیگر از این مجموعه با الهام از مثنوی مولوی نوشته شده، نارگل و مرغ مینا بر اساس داستان معروف طوطی و بازرگان نوشته شده است. نارگل و شغال هم داستان شغالی است که وقتی در ظرف رنگ‌آمیزی می‌رود، رنگش عوض می‌شود و به همه می‌گوید که طاووس شده است.

در ابتدای هر جلد مختصری از داستان اصلی آمده تا کودکان با داستان مرجع هم آشنا شوند. با اینکه ممکن است با این کار ماجرا لو برود، اما داستان‌ها غافلگیرکننده اند و ترفند به کار رفته حتی باعث شده تا مخاطب از خود بپرسد با وجود معلوم بودن سیر داستان، حالا قرار است چه اتفاق جدیدی بیفتد؟

 

 

مجموعه‌ی ماجراهای نارگل در فضای دنیای امروزی نوشته شده است و شخصیت‌هایی دارد که کودکان با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند، مانند دختربچه‌ای که قهرمان کتاب است و حیوانات مختلف. نویسنده‌ی داستان سعی کرده ساده بنویسد و مفاهیم محیط زیستی را هم به مخاطبان منتقل کند، بدون اینکه بخواهد شعار بدهد و یا کتاب را به سمت کتاب‌های آموزشی پیش ببرد. قطع نکردن درختان، نگهداری از حیوانات خانگی و شکار نکردن حیوانات از مفاهیمی است که در این مجموعه وجود دارد. در جلد نارگل و طوقی می‌خوانیم:

«مرغ مینا رفت روی بلندترین شاخه‌ی درخت بلوط ایستاد و مثل من داد زد:«بابا! بابا!»

شاخه‌ای شکست و آن دورها سایه‌ای از پشت بوته‌ها رد شد. خیلی ترسیدم.

حتما شکارچی بود و داشت می‌آمد سراغ پرنده‌ها.

پرنده‌ها تند تند بال می‌زدند. می‌خواستند خودشان را از بندها نجات بدهند، اما اینطوری گره دام محکم‌تر می‌شد.

به مرغ مینا گفتم: «تو چیزی بهشان بگو. این‌جوری بیشت توی دام گیر می‌افتند.»

آن وقت مرغ مینا آواز خواند. پرنده‌ها دیگر بال‌بال نزدند و نگاه کردند به من.

انگار می‌خواستند کاری برایشان بکنم.

اما چه کاری؟

…»

 

بسیاری از داستان‌هایی که با مفاهیم محیط‌زیستی در ایران برای کودکان و نوجوانان نوشته می‌شوند، کوششی است برای آنکه حتما یک مسئله‌ی محیط‌زیستی در آن وجود داشته باشد بدون توجه به اینکه آیا داستان برای مخاطبان این گروه سنی جذابیت دارد یا نه. مزیت مجموعه‌ی ماجراهای نارگل این است که بر پایه‌ی داستان‌های کهن است و همینطور در آن خلاقیتی به کار رفته که باعث شده تا داستان‌ها از یک بازآفرینی خشک به یک داستان تازه تبدیل شود، یعنی وجود شخصیت‌های ثابت به همراه فضاسازی متناسب با گروه سنی کودک به این اتفاق کمک زیادی کرده است.

در کنار داستان تصویرگری‌های خاص و رنگارنگ محبوبه یزدانی جذابیت این اثر را دوچندان کرده و مخاطبان داستان را در کنار تصاویر بهتر درک می‌کنند.