بازگشته از زندان
داستان جنایی یکی از کهنترین ژانرهای ادبیات است. سابقهاش به داستان هابیل و قابیل میرسد و اگر چه ادبیات فاخر محسوب نمیشود، اما همیشه مشتاقان خود را داشته است. مراحل گاه خلاقانهای پشت سر گذاشته و خرده ژانرهای زیادی را در برمیگیرد. رمانهای پلیسی-روانشناسانه یکی از آنهاست و پاتریشا هایاسمیت (۱۹۲۱_ ۱۹۹۵) نویسندهی آمریکایی، متخصص این ژانر است.
او نویسندهای انزواطلب بود و علاقهمند به زتدگی با حیوانات خانگی عجیب مثل حلزونها. تا جایی به معاشرت با حلزونهایش خو گرفته بود که وقتی قرار شد برای زندگی به فرانسه برود «مجبور شد قانون ممنوعیت آوردن حلزونهای زنده به آن کشور را دور بزند. او حلزونهایش را قاچاقی وارد خاک فرانسه کرد، با انجام رفت و آمدهای متعدد بین دو کشور که هر بار شش تا ده جانور را زیر سینههایش مخفی میکرد.» ( بام تا شام مشاهیر، میسون کری، شیوا مقانلو، ص ۲۱)
با این مقدمه عجیب نیست که استاد سینمای دلهرهآور، آلفرد هیچکاک، از رمان بیگانگان در قطار او، فیلمی اقتباس کند. در واقع به خاطر فضاهای خاص داستانهایش، او همیشه مورد توجه فیلمسازان بوده است. از این بین میتوان به فیلمهای معروفی مثل آقای ریپلی با استعداد ساخته آنتونی مینگلا و کارول ساختهی تاد هینز اشاره کرد. همچنین براساس کتاب حاضر، سلول شیشهای، نیز فیلمساز آلمانی هانس گایزندورفر، در سال ۱۹۷۸ فیلمی ساخت که بسیار هم مورد توجه واقع شد.
رمان سلول شیشهای که برای اولین بار در سال ۱۹۶۴منتشر شد داستان مردی است که با بیعدالتی و تحت توطئهی همکارانش به اختلاس متهم و به زندان انداخته میشود. زندانبانان او را شکنجه و به مدت ۴۸ ساعت از انگشتان شستش آویزان میکنند. او شش سال حبس را به تنهایی و اعتیاد به مورفین میگذراند و وقتی آزاد میشود علاوه بر بیوفایی همسرش که با وکیلش روی هم ریخته، خودش نیز بسیار تغییر کرده است. او حالا تبدیل به مردی شکاک، نکتهبین و سنگدل شده است.
داستان از طریق راوی سوم شخص محدود به ذهن قهرمان و در دو قسمت عمده روایت میشود؛ ماجرای زندان، شکنجه، اعتیاد و روابطی که شخصیت در درون و بیرون از زندان دارد و در بخش بعدی، برگشتن او به جامعه و رفتاری که از او سر میزند. در واقع میتوان گفت هایاسمیت مانند یک روانشناس محیطگرا فردی بیگناه و اجتماعی را وارد یک قفس میکند، به او ناخنک میزند، بذر شک را در دلش میکارد، ضعفهای شخصی و پیچیدگی روابط انسانی را پیش چشمش میگذارد. سپس موجود تحریک شده را به اجتماع برمیگرداند. اکنون هیولای درون فرد بیدار شده و تقریباً آن چیزی که به آن وجدان بشری گفته میشود برای انگیزه قویترِ خواست، به حاشیه رفته است.
«آیا قربانی بعدی و بعدی هم در کار بود؟ آیا هر بار کینهای از کسی به دل میگرفت یا دلیلی داشت که بخواهد کسی را از سر راه بردارد، قرار بود به راحتی مثل یک وحشی او را بکشد؟ کارتر به آینهی بالای روشویی خیره شد، هر چند که روبهروی او نبود و تصویر میلههای سلولش را منعکس میکرد.» (ص۳۴۹)
در رمانهای جنایی- پلیسی معمولا وجه ماجراجویانهی داستان میچربد. اتفاقها عناصر تعیین کنندهای هستند، اما یکی از ویژگیهای متمایزکنندهی هایاسمیت پرداختن به بعد روانی شخصیتهاست آن هم با زبانی خونسرد و به دور از قضاوت. به همین دلیل بیشتر از آنکه شاهد ماجرا در داستان باشیم، شاهد دنیای درونی قهرمان هستیم. اگرچه نویسنده از عنصر تعلیق و فضاسازی ملموس اما رازآلود نیز برای پیشبرد داستانش بهره میبرد. یکی از اتفاقهای خوبی که برای قهرمان در داستان رخ میدهد دوستی و آشنایی با یک فرد است که تا اندازهی زیادی با او همدل است. قهرمان که به نظر میرسد پناهگاه انسانی پیدا کرده است، برای مدتی به شخصی امیدوار تبدیل میشود و با دوستش در مورد خودش و زندگی حرف میزند و کنکاش میکند.
«مکس دوباره گفت: زندگی مسخرهست. هم باید خودت رو از دور ببینی و هم نبینی؛ ولی هر کدومش می-تونه دیوونهت کنه. هر دو رو باید همزمان انجام بدی. کار سختیه. رنجی که الان داری میکشی، به خاطر اینه که داری خودت رو از دور نگاه میکنی.» (ص ۱۱۸)
اما پس از آن دوستش حین یک آشوب در زندان کشته میشود و او متوجه میشود که به کلی تنهاست. چه در درون و چه بیرون از زندان. او مجبور است به تنهایی بار بودنش را به دوش بکشد. هر چند برای نپذیرفتن این قضیه بسیار تلاش میکند. سعی میکند آنچه زندگی از او گرفته را پس بگیرد، همسرش و وابستگیها و سبک زندگی مورد علاقهاش را، حتی مجبور میشود به جنایت دست بزند. اما در نهایت متوجه میشود که همهی دنیا زندانی است که او در آن تنهاست.
«او گفت هر دوری و جداشدنی مثل ضربهای فرود میاد و چیزی رو با خودش میبره، مثل موجی که به صخره برخورد میکنه. یه آدم میتونه مثل یه صخره مدت زیادی ایستادگی کنه؛ اما بالاخره روزی کوچک و باریک میشه و خودش دیگه وجود نداره. تموم میشه.» (ص ۱۸۷)
کتاب سلول شیشهای که توسط شاهپور عظیمی به فارسی برگردانده شده است، ترجمهی یکدست و قابل قبولی دارد. هایاسمیت کتابی نیز به نام طراحی و نوشتن داستانهای معمایی دارد که پیشتر توسط همین مترجم و ناشر به بازار آمده است.
دسته بندی : سبک زندگی
مقالات مرتبط
- چند نکته درباره خرید ادکلن های مردانه
- ارسال سلفی با ماسک؛ تدبیر جدید اوبر برای تضمین استفاده از ماسک توسط مسافران
- اولین تصاویر موتو جی 10 موتورولا منتشر شد
- سرعت فوق العاده لودینگ Resident Evil 2 روی ایکس باکس سری ایکس را تماشا کنید
- خرید لباس زنانه از فروشگاه اینترنتی کالاوما
- چگونه یک دوربین دست دوم را هنگام خرید بررسی کنیم؟
- پا به پای کافکا در پراگ
- Computex 2011: معرفی All in one ایسر Z5801 با پردازنده Core i7
- 10 دلیل برای مهاجرت به Google Chrome
- اولین پوستر فیلم Enola Holmes با بازی میلی بابی براون و هنری کویل منتشر شد
- تصویر زنده ماشین جستجو گر مریخ را ببینید
- نگاهی به تلفن هوشمند اندرویدی اینتل به نام Lava XOLO
- تجربه استفاده از تمام دوربین ها و لنز های کانن، با نرم افزار واقعیت مجازی کانن
- گزارش تصویری مراسم اختتامیه سومین جشنواره عکس نورنگار
- نسلی که هری پاتر ساخت
- برداشت آزاد
- ۸ نکته طلایی مؤثر در تقویت روابط اجتماعی
- بررسی سینمایخانگی هوشمند HT-E6750W سامسونگ، پخش سهبعدی و اتصال به اینترنت
- @superreview_ خیلی دلم میخواست گرون ترین کوکاکولای بازار رو مقایسه کنم با یه کوکای معمولی و مزشو امتحان کنم و ببینم چرا قیمتش با
- افزایش دانلود وی چت و تیک تاک در آستانه اجرای حکم مسدودسازی در ایالات متحده
منبع : تیاندا