نوریاتو: اسماعیل حاتمی کیا معتقد است که در عکاسی سینما نه پول هست و نه ثبات شغلی. شاید یکی از دلایلی که به این رشته به عنوان شغل نگاه نمی کند نیز همین موضوع است.

 

مجله عکس نوریاتو، اسماعیل حاتمی کیا که این روزها در کارنامه خود تجربه عکاسی از فیلم های دعوت، چ، دهلیز، حلقه سبز، نامه های خیس، بادیگارد و… را دارد بر خلاف سایر همکاران خود به دنبال ایده های نو در عکاسی سینماست و حتی با وجود مسائل مالی که در مسیر انجام این ایده ها وجود دارد ولی مصرانه و پر تلاش در صدد به جا گذاشتن آثاری ماندگار از خود است. وی نقش عکاس را فراتر از تعاریفی که در سینمای ما جاری است می داند و می گوید اگر این نقش از طرف عکاسان و فیلمسازان جدی گرفته شود می تواند کمک شایانی به رشد فیلم کند. در این خصوص گفت وگویی با وی داشته ایم.

 

 

فکر می کنید چرا عکاسی سینما در مقایسه با دوره های گذشته کیفیت خود را از دست داده و اهمیت آن در میان سینماگران کاهش پیدا کرده است؟

 

بدون شک عکس فیلم، شناسنامه آن محسوب می شود و می توان برای آن جنبه های گوناگونی را متصور شد. اما باید گفت با ورود ابزارهای ویرایشی متنوع و دوربین های دیجیتال، جایگاه عکاسی سینما نسبت به گذشته نازل تر شده است.

 

بحث دیجیتال و پست پروداکشن باعث شده است فقط 50 درصد کار عکاسی ثبت و نگاه عکاس در صحنه باشد. بقیه آن را باید در برنامه های ویرایشی عکس که روزبه روز بر تنوع و افزایش ابزارهای آن افزوده می شود، دنبال کرد. البته نگاه منفی بعضی از سازندگان فیلم به عکس نیز باعث شده است برای کاهش هزینه های خود و مدیریت بودجه سراغ عکاسانی با دستمزد پایین و تازه کار بروند که این هم نشان از بی توجهی به هنر عکاسی سینما در میان این افراد دارد.

 

نقش انجمن صنفی عکاسان سینما را در برگزاری برنامه هایی برای احقاق حق عکاسان و ثبات شغلی آنها چطور ارزیابی می کنید؟

 

بالطبع اگر انجمن صنفی عکاسان سینما سازو کار مشخصی را با حضور نهادی های فعال سینمایی ایجاد کند، می توان امیدوار بود که از ورود هر کسی به این حرفه خودداری شده و نقش رابطه ها کم رنگ تر می شود و اگر شخصی تمایل به فعالیت در این حوزه دارد، می تواند با عبور از فیلترهای انجمن وارد عکاسی سینما شود.

 

البته خیلی وقت ها قوانینی که انجمن تصویب می کند توسط اعضا نقض می شود و خلاف آن رفتار می کنند. به عنوان مثال چند سال پیش قانونی تصویب شد که اعضا برای امضای قرارداد در هر پروژه سینمایی نباید مبلغی کمتر از سه میلیون تومان بگیرند و اگر شخصی خلاف آن رفتار کرد، عضویتش باطل می شود. ولی چون ضمانت اجرایی محکمی نداشت، بعضی تازه کاران با رقم های پایین تر از این مبلغ باعث شدند شرایط کار برای حرفه ای ها سخت شود و فرصت های کاری عکاسان حرفه ای سینما کاهش پیدا کند.

 

خیلی از عکاسان سایر ژانرها معتقدند وضع اقتصادی عکاسی سینما قابل مقایسه با هیچ شاخه ای نیست. در این خصوص چه نظری دارید؟

 

عکاسان ما برای دوربین، لنز و نورهای مختلفی که با خود در پروژه همراه دارند گاهی بیش از 30 میلیون تومان هزینه می کنند و اگر بخواهند آنها را اجاره کنند باید گفت مبلغی از درآمد آنها نیز باید صرف این موضوع شود. به نظرم اگر عکاس در پروژه سینمایی قرار داد هشت میلیون تومانی ببندد، حق اوست.

 

تا آنجایی که اطلاع پیدا کردم شغل اصلی شما عکاسی نیست و در حوزه ای دیگر فعالیت می کنید. مسائل اقتصادی باعث شده به عنوان شغل دوم به عکاسی نگاه کنید؟

 

من در رشته کامپیوتر تحصیل کردم و در این حوزه به فعالیت می پردازم. حتی با وجود اینکه پدرم در این راه تجربیات بسیاری داشته است و از وقتی خودم را شناختم در خانواده ما هنر دغدغه بوده است ولی هیچ گاه، هنر جزء مقوله اصلی زندگی ام نبوده و اگر هم فعالیتی داشتم فقط به عنوان شغل دوم بوده است. شاید بی ثباتی شغلی در این حوزه و مسائل مالی آن در انتخابم تاثیر گذار بوده است.

 

چقدر نام حاتمی کیای پدر در موفقیت شما تاثیرگذار بوده است و از اینکه به خاطر نام پدر نگاه ویژه ای به شما دارند چه احساسی دارید؟

 

همیشه پشتکار و مدیریت پدر، الگوی من در کار بوده است و بسیار از این حرفه ای بودن وی یاد گرفته ام. البته اینکه پسر پدری چون ابراهیم حاتمی کیا باشید باعث افتخار است و اگر بگویم هیچ نقشی در پیشرفت من نداشته است، دروغ گفته ام ولی باید گفت اگر تلاش خودم، کسب تجربه و ایده های نو در کار نبود مطمئنا مثل خیلی از افراد دیگر که با رابطه وارد سینما شدند و محو شدند الان از من هم هیچ رد پایی نبود.

 

البته این رابطه پدر و پسری باعث شده است کمتر مواقعی برای خودم شخصیت مستقل قائل شوند. یعنی اگر کار حرفه ای و متفاوتی ارائه کنم به حمایت پدر ربط می دهند و اگر هم اشتباهی در کار صورت بگیرد باز هم انگشت اشاره به سمت پدر نشانه می رود که باعث خدشه دار شدن اعتبار وی شده ام. این موضوع من را بعضی اوقات آزار می دهد که چرا نباید شخصیت مستقلی در میان منتقدان و مردم

داشته باشم.

 

از انتشار کتاب هنری(آرت بوک) فیلم بادیگارد که در نوع خود یک تجربه تازه در حوزه عکس سینمایی محسوب می شود چقدر استقبال شد. کمی درخصوص شکل گیری ایده آن توضیح دهید.

 

ایده این کار همزمان با اکران فیلم در ذهن من به وجود آمد. اگر همزمان با پیش تولید «بادیگارد» این ایده را داشتیم، قطعا نتیجه بهتری به لحاظ محتوایی، طراحی و فنی حاصل می شد. متریال آرت بوک تصویر است و اگر بخواهد تکست محور باشد دیگر آرت بوک نیست. می خواستم وقتی دوستداران هنر کتاب را ورق می زنند، برای شان جذاب باشد.

 

با وجود اینکه تولید این کار هفت ماه وقت مرا گرفت ولی مبلغی که توسط موسسه هنری اوج داده شد بسیار کمتر از تلاش های چند ماهه ای بود که من و تیم حرفه ای من برای آن انجام دادند. البته از لحظه شکل گیری این ایده به تنها چیزی که فکر نمی کردم بحث اقتصادی آن بود ولی وقتی صحبت هایی درخصوص دستمزد بالای آن می شود، تمام خستگی ها در تن من می ماند.

 

نقش جامعه عکاسان سینما در تغییر نوع نگاه کارگردان و تهیه کننده به مقوله عکس، چقدر می تواند تاثیر گذار باشد؟

 

مطمئنا عکاس خوب می تواند با تیزبینی و قرارگرفتن در موقعیت عالی، کادری را ثبت کند که حتی کارگردان هم از آن غافل است و حتی گاهی منجر به تغییر پلان کارگردان شود. بارها برای خود من این شرایط در صحنه فیلمبرداری به وجود آمده است و توانستم کادر خودم را به کارگردان پیشنهاد دهم که مورد قبول وی واقع شود. هر عکاس سبک کاری و نگاه خاص خودش را دارد و اگر هنگام ثبت به فکر خروجی عکس باشد، بهتر می تواند به او در کادر و ترکیب بندی کمک کند. به نظر من یک عکاس خوب می تواند فارغ از پلان های صحنه، کار خودش را در مقام یک کارگردان خلاق و مدیری توانمند انجام دهد.